به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به نقل از aboutislam، برای هفتمین سال متوالی، یک تشکل اسلامی در شهر سانتا کلارا واقع در ایالت کالیفرنیای آمریکا اقدام به اجرای طرح اسلامشناسی و آموزش مذهبی به تازه مسلمانان میکند، و از طریق همراهی، کلاسهای آموزشی و جلسات پرسش و پاسخ برای تقویت دین جدید آنان را کمک و یاری میرساند.
طارق مراد، مدرس انجمن جامعه مسلمانان سانتا کلارا در این باره به خبرنگاران گفت: ما دانش آموزانی از سرتاسر دنیا داریم. آنها تنها متعلق به یک مکتب فکری نیستند بلکه ما دانش آموزانی با قومیتهای متفاوت و از 30-40 کشور مختلف اینجا داریم. بنابراین تنوع جمعیتی بالای داشته، و اعتقادات یکدیگر احترام میگذاریم.
وی افزود: یکی از بزرگترین مشکلات برای تازه مسلمانها، تفاوت گذاشتن میان فرهنگ و دین است. بعضی اوقات آنها به اشتباه فرهنگ مسلمانانی چون اعراب، جنوب آسیا، ایرانی یا افغانی را جزئی از اسلام متصور میشوند حال آنکه این بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم آن کشورها بوده و بخشی از دین محسوب نمیشود. به علاوه مشکل مکانی چون عربستان سعودی نیز به خاطر نفوذ، پول و نفتی که دارد نیز این است که گاهی مردم آن را به عنوان اصل اسلام متصور میشوند حال آنکه عربستان تنها نماینده شاخه بسیار کوچکی از مسلمانان است.
مراد در کلاس درس اسلامشناسی درباره اصول، و آداب و رسم اصلی اسلامی سخن میگوید و در شرایطی که بسیاری از تازه مسلمانان نسبت به محیط خفه در مسجد شکایت دارند، این کلاسها جواب سئوالات زیادی را برای تازه گرویدهگان به اسلام پاسخ میدهند.
ناتالیا کوستا یک تازه مسلمان 26 ساله است که برای یافتن پاسخ سئوالاتش به این مرکز مراجعه کرده است. کوستا یک آمریکایی برزیلی تبار میباشد که پیش از این کاتولیک بوده است و پس از سالها تحقیقات گسترده در دسامبر 2016 به دین اسلام گرویده است.
او که در طول عمرش کلیساهای مختلفی را از جمله کلیساهای کاتولیک، پروتستان، باپتیست و حتی جماعت منتظران ظهور مسیح امتحان کرده است درباره گرویدنش به اسلام میگوید: به یاد دارم که از مادرم میپرسیدم، از کجا میدانید حقیقت واقعی چیست وقتی هر کلیسایی سخن متفاوتی به زبان میآورد. او به من گفت ما نمیدانیم ولی هر چه در قلبت راه درست به نظر میرسد، همان حقیقت دارد.
وی در ادامه گفت: مشکل من پس از گرویدن به اسلام این است که گاهی احساس تنهایی میکنم. من بخش بزرگی از این سفر را به تنهایی رفتهام و گاهی احساس میکنم در انزوا قرار گرفتهام، به همین جهت هم بودن در کنار دیگر مردم به نظر بسیار تازه میرسد.
کوستا وقتی برای نخستین بار به این مرکز آمد، با روی خوش از رو استقبال شده و همه او را در آغوش گرفته و همانند دختر خودشان با او برخورد کردند.